حالت سیاه
27-04-2024
Logo
شرح حديث شريف- جامع احمدی- درس (108- 119): پوشاندن عورت‌های مسلمانان
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر محمد راستین وعده‌ی امانت دار.

روشمند بودن اسلام:

پوشاندن عورت‌های مسلمانان و نهی از رواج آن در صورت غیر ضرورت:
این یک برنامه است، بخشی از دین است اما غربی‌ها: وقتی زنایی اتفاق می‌افتد آن را به گسترده‌ترین شکل در رسانه‌ها پخش می‌کنند.
دو هزار و دویست صفحه در اینترنت درباره‌ی یک فساد اخلاقی در کاخ سفید منتشر گردید آن هم با جزئیاتی که عرق شرم از پیشانی جاری می‌کرد و انسان خودش از خواندن آن شرم داشت. این برنامه با برنامه‌ی الهی متفاوت است.

این را بدان:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ﴾
(كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند شيوع پيدا كند براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا[ست كه] مى‏داند و شما نمی‌دانید.)

[نور: 19]

این آیه - برادران - کمر را می‌شکند. کاری نکرده است. فحشا را رواج نداده است. اگر دوست دارد رواج دهد. اما اگر رواج دهد جنایت بزرگ‌تری است. فقط به خاطر این‌که شما از این فحشای منتشر شده خوشحال شدید یعنی لذت بردید از این رسوایی که میان مؤمنان آشکار شده است:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ﴾
(كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند شيوع پيدا كند براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا[ست كه] مى‏داند و شما نمی‌دانید.)

[سوره نور آيه:19]

تفسیر دقیق و ساده است و هیچ مادری هرگز در روی زمین وجود ندارد که با رسوایی دخترش شادمان شود. اگر مادری را دیدیم که با رسوایی دخترش شاد شده یک کلام می‌گوییم: او مادرش نیست.
وقتی انسانی می‌خواهد فحشا میان مؤمنانی که ایمان آورده‌اند، رواج پیدا کند او خود مؤمن نیست و در صف منافقان است؛ زیرا خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا﴾
(اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال می‌كند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد می‌‏شوند.)

[سوره آل عمران آيه:120]

دقت کن:

شما دقت کنید. این یک معیار دقیق است. به محض شاد شدن از مصیبت یک مؤمن - خدای نکرده - باید انسان خودش را از منافقان بداند و این یکی از آشکارترین نشانه‌های نفاق است: این که بخواهید فحشایی میان مؤمنان رواج یابد یا در رسیدن خیری به مؤمن اندوهگین شوید و یا در رسیدن شری به آن‌ها شادمان شوید، یا اگر جامعه‌ای را دیدید که سراسر حسادت بود و به فساد و خصومت می‌پردازند و هر کسی دوست دارد تنها خودش به منافع برسد و برادرش نرسد، این جامعه سراسر مستحق عذاب خداوند است.
بنابراین: وقتی دستورات خداوند میان مسلمانان خوار می‌شود مسلمانان همه نزد خداوند خوار می‌گردند.
دستورات خداوند را خوار کردند و خداوند آنان را خوار کرد.

به اخلاق مؤمن بنگرید:

ایشان صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

((لا يستر عبد عبداً في الدنيا إلا ستره الله يوم القيامة))
((هر بنده‌ای در دنیا بنده‌ای را بپوشد (رسوا نکند) خداوند در قیامت او را می‌پوشاند.))

[مسلم در صحيح]

یکی از نام‌های خداوند ستّیر است. ستّیر از نام‌های نیک خداوند است و مؤمن مرتبط به خداوند از این نام ويژگی چشم پوشی را می‌گیرد. دوست ندارد که فحشا رواج یابد. حتی اگر زن خود را بنا به دلایل اخلاقی طلاق دهد او را رسوا نمی‌کند و می‌گوید: قسمت نبود شاید تفاهم نداشتیم امیدوارم خداوند شوهر بهتری از من نصیب او نماید. اما به خاطر بیهوده‌ترین اختلافات میان پسر و خانواده‌ی نامزدش رسوایی‌هایی رخ می‌دهد. تمام مسائل خصوصی بیان می‌شود و ریزترین جزئیات بیان می‌گردد.

حال مسلمانان این است:

برادران، مسلمانان نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و حج می‌روند اما اخلاق اسلامی ندارند. غیبت، سخن چینی، فحشا، رواج فحشا، حسد، زنا و دشمنی وجود دارد و همه نماز هم می‌خوانند. به این خاطر خداوند در روز قیامت به آنان اهمیتی نمی‌دهد: ﴿آنان نزد خداوند خوار خواهند بود﴾.

((لا يستر عبد عبداً في الدنيا إلا ستره الله يوم القيامة))
((هر بنده‌ای در دنیا بنده‌ای را بپوشد (رسوا نکند) خداوند در قیامت او را می‌پوشاند.))

[مسلم در صحيح]

آیا این منطقی است؟:

در یک مورد دیگر ایشان صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

((كل أمتي معافى إِلا المجاهرين، وإن من المجاهرة أن يعمل الرجل بالليل عملاً، ثم يُصبح وقد ستره الله, فيقول: يا فلان، عَمِلْتُ البارحة كذا وكذا, وقد بات يستره ربه, فَيُصْبِحُ يَكْشِف سِتْر الله عنه))
((همه‌ی افراد امتم مورد عفو و بخشش قرار می‌گيرند، مگر کسانی که گناهانشان را آشکار می‌کنند و يکی از انواع آشکار کردن گناه اين ست که شخصی، شب هنگام مرتکب گناهی شود و صبح در حالی که الله، گناهش را پوشانده است، (آن را برای مردم بازگو کند) و بگويد: فلانی! من، ديشب چنين و چنان کرده‌ام، اين، در حالی است که الله، گناهانش را پوشانده بود؛ ولی او، صبح که می‌شود پرده و ستر الهی را از روی خود بر می‌دارد."))

[بخاری ومسلم در صحيح]

خداوند او را پوشانده است اما او خود خودش را رسوا می‌کند.
برادران گرامی، کسی که به گناه افتخار می‌کند فاجر است. کسی که در رمضان آشکارا سیگار می‌کشد فاجر است. کسی که می‌گوید چنین و چنان کردم....
نمایشنامه نویسان بزرگی داستان‌هایی دارند، به شما می‌گوید: به فرانسه رفتم و چنین و چنان کردم. یعنی رسوایی و زشتی پشت زشتی. خداوند این حالت را پوشانده نگه داشته است اما او خودش را رسوا می‌کند.

داستانی که تاریخ از ذکر آن شرم دارد:

باری زنی در حادثه‌ای مرد و شش میلیون انسان او را تشییع کردند و اکثر ریاست جمهوری‌های جهان به خاطر مرگ او گریستند.
وقتی سی و پنج هزار زن در بوسنی مورد تجاوز قرار گرفتند کسی گریه نکرد. ده‌ها هزار مسلمان روزانه می‌میرند اما کسی گریه نمی‌کند. اما بازرسی را برای بررسی حقایق می‌فرستند. اما وقتی زنی یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی دارد در ده ایستگاه ماهواره ای پخش می‌شود. پانصد میلیون او را می‌بینند. این زن می‌گوید: من در فلان جا با فلانی زنا کردم - او ملکه است - در فلان جا با فلانی زنا کردم. باری در اسطبل با خدمتکار اسطبل زنا کردم و باری با فلانی و فلانی و.... چنین آشکارا و وقیحانه بیان می‌کند.
این زن زمانی که در پاریس در یک حادثه می‌میرد شش میلیون انسان در تشییع جنازه‌اش حاضر می‌شوند.
ما با چه کسانی زندگی می‌کنیم؟ به خدا با وحشیان زندگی می‌کنیم.

از جمله آداب اسلامی:

چیزی که قابل توجه است. به آداب اسلامی نگاه کن. نه کسی که فحشا را رواج داده، بلکه کسی که دوست دارد فحشا رواج یابد، فقط دوست داشته و کاری نکرده است. سخنی نگفته است. اشاره نکرده است. فقط خواسته که فحشا رواج یابد. این شخص را عذاب دردناکی خواهد بود.
اکنون مؤمنان در یک خندق هستند. زیرا مؤمنان در یک قایق هستند. چون مؤمنان در برابر دیگران با هم متحد‌اند. پایین‌ترین فردشان آنان را سرپرستی می‌کند وآنان در برابر دیگران یکپارچه اند. مانند یک جسم اند. اگر عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار.
این مؤمن اگر آرزوی ترویج فحشا را داشته باشد چنین چیزی در دین هیچ جایگاهی ندارد.

((كل أمتي معافى إِلا المجاهرين، وإن من المجاهرة أن يعمل الرجل بالليل عملاً، ثم يُصبح وقد ستره الله, فيقول: يا فلان، عَمِلْتُ البارحة كذا وكذا, وقد بات يستره ربه, فَيُصْبِحُ يَكْشِف سِتْر الله عنه))
((همه‌ی افراد امتم مورد عفو و بخشش قرار می‌گيرند، مگر کسانی که گناهانشان را آشکار می‌کنند و يکی از انواع آشکار کردن گناه اين است که شخصی، شب هنگام مرتکب گناهی شود و صبح درحالی که الله، گناهش را پوشانه است، (آن را برای مردم بازگو کند) و بگويد: فلانی! من، ديشب چنين و چنان کرده‌ام، اين، در حالی است که الله، گناهانش را پوشانده بود؛ ولی او، صبح که می‌شود پرده و ستر الهی را از روی خود بر می‌دارد."))

[بخاری و مسلم در صحيح]

گناهی که انجام دادید و خداوند پوشانده را فراموش کنید:

باری یکی از برادرانمان حدود یک سال درسی را در طاووسیه حاضر می‌شد. او با من در گردش بود. به من گفت: من چنین کردم. گفتم: بایست. بایست. کسی این کار تو را نمی‌داند. خداوند تو را هدایت کرده است. توبه کردی. فایده‌ی این سخن چیست؟ شراب می‌نوشیدم و چنین می‌کردم و ... خیر، این سخن شیطان است. هیچ یک از حاضران چیزی از تو نمی‌دانند.
باری شخصی سخنی به من گفت - سبحان الله انسان چنین است - به من گفت: من در دوران خودم مرتکب زنا شدم. پس از آن توبه کرد. به خدا اکنون من کسی را تزکیه نمی‌کنم اما وی مردی با ایمان قوی است و کارهای نیک می‌کند. اما سبحان الله! هر وقت او را می‌بینم این کار او یادم می‌آید.
ما در اسلام چیزی به نام اعتراف نزد شیخ نداریم. در اسلام چنین چیزی اصلا وجود ندارد. شخصی که خداوند او را پوشانده و توبه‌اش را پذیرفته است یعنی باید پوشاندن الهی را محترم دارید و چیزی از گذشته را بیان نکنید.
من نگذاشتم کامل کند. من از گذشته‌ات چیزی نمی‌دانم و حاضران هم نمی‌دانند، بنابراین چه فایده دارد به من بگویی: در گذشته چنین و چنان کردم. انسان نمی‌بخشد - برادران - اما خداوند می‌بخشد و گناهان بنده‌اش را از یاد وی می‌برد. در برخی از آثار آمده است:

((إذا رجع العبد العاصي إلى الله, إذا تاب العبد توبة نصوحة, أنسى الله حافظيه, والملائكة, وبقاع الأرض كلها خطاياه وذنوبه))
((زمانی که بنده‌ی نافرمان به سوی خدا بازگردد و توبه‌ی نصوح کند خداوند گناهانش را از یاد دو فرشته‌ی نگهبان و فرشتگان و تمام سرزمین‌ها می‌برد.))

این است اخلاق پیامبرتان:

مردی شرابخوار را نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آوردند، فرمود:

((اضْرِبُوهُ, فقال أبو هريرة: فَمِنَّا الضَّاربُ بيده، والضارب بِنَعْلِهِ، والضارِبُ بِثوبِه، فَلمَّا انصرَفَ قال بعضُ القوم: أَخزَاك اللَّه, فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: لا تقولوا هكذا, لا تُعِينُوا عليه الشيطانَ))
((او را بزنید. ابوهریره می‌گوید: کسانی از ما با دست می‌زنند و کسانی با کفش و کسانی با لباس می‌زنند. وقتی بازگشت برخی گفتند: خداوند تو را خوار کند. رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: چنین نگویید، شیطان را علیه او یاری نکنید.))

[ابوداود در سنن خود]

این اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است. مؤمن همیشه برادرش را در برابر شیطان یاری می‌کند و شیطان را هرگز بر برادرش یاری نمی‌کند.
اگر شخصی بلغزد شما - ای مؤمن – وظیفه‌ی شما این است که شیطان را علیه او یاری کنید؟! نه! شیطان را بر او یاری نکنید.
این موضوع، موضوع پوشاندن، موضوع آمرزش، موضوع بخشش و انسان وقتی می‌آمرزد.... خداوند او را می‌بخشد و وقتی می‌پوشاند خداوند او را می‌پوشاند.

مورد خطرناک:

اشخاص فراوانی هستند که اخبار مردم را پیگیری می‌کنند و داستان‌هایشان را گوش می‌دهند و شب نشینی‌ها را در نقل رسوایی‌ها و انحرافاتشان می‌گذرانند. آنانی که عورت‌های مردم را دنبال می‌کنند شاید خداوند آنان را مجازات کند و آنان را در خانه شان رسوا نماید. انسانی وجود ندارد که بتواند در برابر قضای الهی بایستد.

یک رویداد:

شخصی برایم تعریف می‌کرد و می‌گفت: به خدا سوگند من در صالحیه زندگی می‌کنم. باری پسرم را دیدم که با سرعت می‌آمد و می‌گفت: بابا مردی در خانه است. به من گفت: فوری به خانه رفتم. مردی را دید. همسرش حجاب کامل داشت. درب را بست و پلیس را خبر کرد. شکایتی نوشت. یعنی خودش را به دست خودش رسوا نمود و آبروی خود را برد. پس از آن که برای بار دوم داستان را برایم تعریف می‌کرد به من گفت: همسرم وسیله‌ای را از یک فروشگاه می‌خرد. - به این آیه کریمه نگاه کنید:

﴿فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾
(پس به ناز سخن مگوييد تا آن‌كه در دلش بيمارى است طمع ورزد.)

[سوره احزاب آيه: 32]

به فروشنده گفت: مراعات مرا بکن. ما همسایه‌ی شما هستیم. چرا نسبت به ما سخت گیری می‌کنی؟ زن بی‌گناه بود. اما این سخنان او معنایی داشت. یک معنا نهفته بود. وی مراعات زن را کرد. روز دوم درب خانه‌اش را زد. پایش را در خانه‌ی زن گذاشت و بر اساس این که زن دعوتش کرده وارد شد. یعنی همان به نرمی سخن گفتن! او این نرم گویی را درخواست تلقی کرده بود. زن به نظر زن شریفی بود اما نادان بود. وقتی مردی را در خانه دید پسرش را به سوی شوهرش فرستاد تا او را نجات دهد.
می گوید: من مرتکب یک حماقت بزرگ شدم. عجله کردم. درب را بستم. پلیس آمد. شکایت نوشت و آبروی خودش را برد. طبیعتا همسرش را طلاق داد. مساله ای که قابل رسیدگی است. رسیدگی به سرعتی که انسان را آگاه می‌کند.
انسان وقتی می‌خواهد به رسوایی‌های مردم گوش دهد شاید خداوند او را مجازات کند: او را در خانه اش مجازات کند.
انسان می‌پوشد و بزرگوار است و می‌بخشد و گذشته را به یاد نمی‌آورد.

یک دیدگاه شخصی:

یعنی سخت‌ترین مسأله در زندگی این است که انسان توبه کند. چنین نبود، چنین می‌کرد و تبدیل به شیطان شد. کسی که درباره‌ی انسان توبه کاری سخن می‌گوید و گذشته اش را بیان می‌کند این شیطان است. انسانی که توبه کرده باید مانند یک توبه کار با او بر خورد کرد.
در این باره من دیدگاهی دارم: اگر با توبه کار مانند توبه کار رفتار نکنیم در حق وی مرتکب جرم شده‌ایم. شخصی که کاری کرده و توبه کرده و پایبند است.

پیامبر پس از شنیدن داستان حاطب بن ابی بلتعه با او چنین کرد:

سیدنا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم – وقتی یکی از اصحاب مرتکب جرمی شد و خیانتی بزرگ انجام داد پس حاطب بن ابی بلتعه قبل از جنگ یا فتح مکه نامه ای را به قریش نوشت و گفت: ((محمد به زودی با شما وارد جنگ خواهد شد پس مراقب باشید - شاید شاید یک شهروند برای دولت مخالف یک نامه بنویسد که برنامه‌ای برای گشودن آتش به سوی شما وجود دارد یا برای تجاوز یا فتح یا جنگ با شما وجود دارد؟ این خیانت بزرگی است- ))
وحی بر پیامبر نازل شد. وقتی وحی آمد دو صحابه را به میان مکه و مدینه فرستاد و در مکانی به نام الروضه زنی بود که در میان موهای خود نامه‌ای را حمل می‌کرد. حاطب بن بلتعه به قریش نامه نوشته بود. نامه را از آن زن گرفتند - طبیعتا به زور - و آن را برای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آوردند.
سیدنا پیامبر حاطب را خواست و به او فرمود: ((ای حاطب این چیست؟ حاطب گفت: به خدا رسول الله! من نه کفر ورزیدم و نه مرتد شدم اما من از جانب قریش تحت فشارم - من از پیروزی شما مطمئنم. من می‌خواستم نزد آنان اعتباری داشته باشم تا بتوانم زن و فرزندانم را نزد آنان حفظ کنم و به خدا به محمد کفر نورزیدم و مرتد نشدم. ای رسول خدا مرا ببخش!- سخن روشنی است))
پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم – فرمود: من او را باور کردم او را باور کنید و درباره‌اش فقط به خوبی سخن بگویید)) پیش از توبه‌اش.

نکته ی مهم:

نکته‌ی بسیار مهمی وجود دارد: شما تاجر هستید. شما انباردار امانت داری دارید. کالا را فروخته است. به شما خبر نداده است. به شما می‌گوید: کم است. حتما در دریافت اشتباه کرده است. کسی نزد شما می‌آید. به شما می‌گوید: این انباردار شما این کالا را به من فروخته است. این هم رسید قیمت آن. این شخص خیانت کرده است. شما نسبت به او دل سوختید. او توبه کرده است.. اما شما او را انباردار باقی می‌گذارید؟ خیر، در جای دیگری به او کار می‌دهید. اما اگر او را انباردار بگذارید به این معنا است که شما به توبه‌ی او اطمینان فراوان دارید و صد در صد مانند یک توبه کار با او برخورد کرده‌اید. کسی که معنویات خود را بالا برده است: این‌که در کار خودش باقی بماند -.
پیامبر – صلی الله علیه وآله وسلم – پس از آن که فرمود: من او را باور کرده ام او را باور کنید و در باره‌ی او تنها به خوبی سخن بگویید او را در یک ماموریت سیاسی به کشوری دیگر فرستاد.
همان کار را به او سپرد. مانند یک توبه کار با او برخورد کنید تا با شما مانند یک توبه کار برخورد کند.

داستانی نمونه:

این داستان را به عنوان نمونه برایتان بسیار بیان می‌کنم. انسانی که پیامبر – صلی الله علیه وآلهوسلم - را دیده است. او امام جامع الورد است - به او گفت: به همسایه ات فلانی بگو –همسایه‌اش روغن فروش بود - به او گفت: به همسایه‌ات فلانی بگو: او با من در بهشت است.
این نوید چیست؟ درب خانه‌ی همسایه اش را زد و او را به خدا سوگند داد که بگوید با خدا چه کرده است که پیامبر درباره‌ی تو می‌فرماید: او در بهشت همراه من است؟ او از سخن گفتن خودداری کرد و پس از اصرار گفت: به خدا من یک مژده برای تو دارم و تا نگویی چه کرده ای به تو نمی‌گویم. به او گفت: به خدا با زنی ازدواج کردم. پنج ماه از ازدواجمان گذشت و شکم او بر آمده شده بود. یعنی فرزند از او نبود. در ماه پنجم زایمان کرد. به او گفت: تصمیم گرفتم؛ شاید او را رسوا کنم و شاید طلاق دهم و شاید او را بزنم... شاید، شاید... اما او را نزد خداوند پوشاندم. مامایی آورد و بچه را گرفت و به مسجد جامع الورد وارد شد. پس از آن که امام شروع به نماز صبح نمود بچه را کنار درب گذاشت و با مردم طبق معمول نماز خواند. وقتی نماز تمام شد کودک گریه کرد. مردان دور او را گرفتند. به آنان گفت:.... خودش را بیگانه به آنان نشان داد و به آنان گفت: چه شده است؟ گفتند: بیا و ببین. گفت: او را به من بدهید من سرپرستی‌اش را به عهده می‌گیرم. او را برداشت و نزد مادرش برگرداند و گناه او را پوشاند.
این خواب را امام مسجد دید که به همسایه ات فلانی بگو: او در بهشت همراه من خواهد بود.
خداوند پوشاندن گناه را دوست دارد و رسوایی را دوست ندارد.

جامعه‌ی غرب این است:

شخصی به من گفت: جوامع غربی جوامعی رسواگرا هستند. با رسوا کردن لذت می‌برند. بزرگ‌ترین برنامه‌هایشان رسواسازی است.
یعنی شخصی برنامه‌اش رسواگری است. به شما می‌گوید: شخصی که دوست دارد رسوایی‌ها را آشکار کند. انسان‌هایی هم هستند که دوست دارند بپوشانند.
در حدیث شریف است که:

((من حسن إسلام المرء تركه مالا يعنيه))
((یکی از خوبی‌های اسلام انسان این است که بیهودگی‌ها را رها کند.))

[ترمذی با سند حسن]

((طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب الناس))
((خوش به حال کسی که عیب خودش او را از عیوب مردم باز دارد.))

[بزار با سند حسن]

مبادا وارد این گود شوید:

موضوع پوشاندن گناه بسیار زیبا است و کمال بزرگی است. جایگاه انسان را بالا می‌برد. تلاش نکنید وارد جزئیات شوید. تلاش نکنید اطلاعاتی را بگیرید و میان مردم پخش کنید. این صفت عوام است. چنین نامی بیانگر معنای خود است. چند رویه است یعنی ويژگی‌های فراوانی دارد به زبان عامیانه، انسان حقیر و پستی است کسی که زیاد سخن می‌گوید. داستانی می‌گیرد و داستانی دیگر می‌سازد و...:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ﴾
(كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند شيوع پيدا كند براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا [ست كه] مى‏داند و شما نمی‌دانید.)

[سوره نور آيه:19]

چه کردند؟ کاری نکردند. اما دوست داشتند فقط دوست داشتند.
شما وقتی دوست دارید در میان مؤمنان فحشا رواج یابد مؤمن نیستید. شما در گود - خدای نکرده - منافقان افتاده اید. انسان کفر می‌ورزد. اگر با خیری که به مؤمنی می‌رسد شاد شود این نشانه‌ی ایمان او است. از خیری که به مؤمنی برسد ناراحت شود این نشانه‌ی نفاق او است.
آیا از این‌که برادرتان قوی باشد شادمان می‌شوید یا ضعیف باشد؟ آیا دوست دارید برادرتان عالم باشد یا نادان؟ ثروتمند باشد یا فقیر؟ متأهل باشد یا مجرد؟ اگر از خیری که به برادرتان رسیده است شادمان شوید به خداوند کعبه که شما مؤمن هستید و اگر ناراحت شدید و حسادت کردید و آرزو داشتید این نعمت از او گرفته شود، این انسان در صف منافقان است.

احادیث امروز:

((لا يستر عبد عبداً في الدنيا إلا ستره الله يوم القيامة))
((هر بنده‌ای در دنیا بنده‌ای را بپوشد (رسوا نکند) خداوند در قیامت او را می‌پوشاند.))

[مسلم در صحيح]

((كل أمتي معافى إِلا المجاهرين، وإن من المجاهرة أن يعمل الرجل بالليل عملاً، ثم يُصبح وقد ستره الله, فيقول: يا فلان، عَمِلْتُ البارحة كذا وكذا, وقد بات يستره ربه, فَيُصْبِحُ يَكْشِف سِتْر الله عنه))
((همه‌ی افراد امتم مورد عفو و بخشش قرار می‌گيرند، مگر کسانی که گناهانش را آشکار می‌کنند و يکی از انواع آشکار کردن گناه اين ست که شخصی، شب هنگام مرتکب گناهی شود و صبح در حالی که الله، گناهش را پوشانه است، (آن را برای مردم بازگو کند) و بگويد: فلانی! من، ديشب چنين و چنان کرده‌ام، اين در حالی است که الله، گناهانش را پوشانده بود؛ ولی او، صبح که می‌شود پرده و ستر الهی را از روی خود برمي دارد."))

[بخاری ومسلم در صحيح]

و شرابخواری که نزد پیامبر آوردند و فرمود:

((اضْرِبُوهُ، فقال أَبو هريرة: فَمِنَّا الضَّاربُ بيده، والضارب بِنَعْلِهِ، والضارِبُ بِثوبِه، فَلمَّا انصرَفَ, قال بعضُ القوم: أَخزَاك اللَّه, فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: لا تقولوا هكذا, تُعِينُوا عليه الشيطانَ))
((او را بزنید، ابوهریره می‌گوید: کسانی از ما با دست می‌زنند و کسانی با کفش و کسانی با لباس می‌زنند. وقتی بازگشت برخی گفتند: خداوند تو را خوار کند. رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: چنین نگویید. شیطان را علیه او یاری نکنید))

[ابوداود در سنن خود]

این ارشاد پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم – نسبت به اخلاق پوشاندن گناه است. بپوشید و رسوا نکنید. شخصی را مورد ننگ و عار قرار ندهید و گذشته‌اش را آشکار نکنید. این به نفع شما نیست. انسان پوشاننده است. مؤمن پوشاننده است.

همسر نیک پوشاننده است

همسر نیک: پوشاننده است. در خانواده‌اش مغرور است و نسبت به شوهرش خوار است و نسبت به فرزندانش مهربان است.
شخصی دیگر رسوایی گرا است. رسواسازی‌ها و داستان‌ها را دوست دارد. چنین منتشر می‌شود. می‌خواهد سر در بیاورد. چرا طلاق داده؟ چون با مردی دیگر ارتباط داشته است. به نظرت چه فرزندی خواهد داشت؟ چرا شما دخالت می‌کنید؟ می‌خواهد سر در بیاورد. همه‌ی این‌ها از کنجکاوی انسان و موارد مربوط به شیطان است.

دعای پایان:

به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان. سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار.
اللهم أعطنا ولا تحرمنا, أكرمنا ولا تهنا, آثرنا ولا تؤثر علينا, أرضنا وارض عنا. وصلى الله على سيدنا محمد النبي الأمي وعلى آله وصحبه وسلم.
بار خدایا به ما ببخش و از ما نگیر و ما را اکرام کن و خوار نکن و ما را برگزین و کسی را بر ما برتری نده و ما را خشنود کن و از ما خشنود باش. و درود خداوند بر سیدنا محمد پیامبر درس نخوانده و بر یاران گرامی‌اش باد.

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر